- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
زبانحال عبدالله بن الحسن با سیدالشهدا علیهالسلام
هـوای پـر زدن دارم عمو جان زره نه پیرهن دارم عـمو جان |
مدح و شهادت عبدالله بن الحسن علیهالسلام
در بـند زلف او دل باد و نـسیـمهاست کوچکترین دلیـر ز نسل کـریمهاست |
زبانحال عبدالله بن الحسن با سیدالشهدا علیهالسلام
دیدم ز روی تل که دورت را گرفتند راه عــبـور زادۀ زهــرا گــرفــتــنــد میآیم از خیـمه به امدادت عـمو جان این گرگ ها سرتا سرِ صحـرا گرفـتند |
زبانحال عبدالله بن الحسن علیهالسلام قبل از شهادت
غـرور کـودکـیم را به خـنده پا نزدید سرش شکست! بزرگ قبیله را نزنید هزار و نهصد و پنجاه زخم خورده تنش به زور بر تن صدپاره نیزه جا نزنید |
شهادت عبدالله بن الحسن علیهالسلام
کاش میشُد خودش از دور تماشا نکند اینـقـدر در بـغــلِ عــمّـه تـقــلا نـکـنــد کاش میشُد که بگیرند دو چشمانش را نزنـد بـر سـرِ خـود آه خـدایــا نـکــنــد |
زبانحال عبدالله بن الحسن با سیدالشهدا علیهالسلام
از دور میدیـدم عـمـویـم را که تـنـها مانده است بین لشگری از نیـزه زنها |
زبانحال عبدالله بن الحسن با سیدالشهدا علیهالسلام
بین خـیـمه با غـم یادت تفـکّـر میکـنم تـشـنـهام بر تـشـنـگی تو تـدبّـر میکـنم میزند غیرت به دل موجی و میآیم به سر دامنت را از گلِ جسمم عمو پُر میكنم |
مدح و شهادت عبدالله بن حسن علیه السلام
لشکری سنگ زد و تیـر به ترفـند آمد حرمـله خـیر نبـیـنی! نفـسـش بـنـد آمد شـمر لبخـنـد زد و غـائـله از تب افتاد خاک عالم به سرم! شاه ز مرکب افتاد |
مناجات اول مجلس با سیدالشهدا علیه السلام در شب های پنجم و ششم محرم
اشک هـای مـا به دامـان کـریـمی میرسد نـامـۀ حـاجـات مـا با یـاکـریـمـی میرسد هرکه در این روضه میآید برای معرفت پایـش آخـر بر صراطِ مستـقـیمی میرسد |
زبانحال عبدالله بن حسن علیه السلام قبل از شهادت
چـیزی نـمانـده از بدن او حـیـا کـنید دست مرا به جـای سـر او جدا کـنید خواهر تمام دار و ندارش برادر است تا جان نداده عمه، عـمو را رها کنید |
زبانحال عبدالله بن حسن علیه السلام قبل از شهادت
با عمه گفت کُشت مرا سوزِ این نفس من را بزرگ کرده برای همین نفس با آخـرین تـوانـم و تـا آخـرین نـفـس باید به سـر روم پـسر او که میشوم |
مدح و شهادت عبدالله بن حسن علیه السلام
حسین، خسته و بیتاب بین گودال است ز فـرط تـشنگی و آفـتاب بیحال است نـهــاد دشــمـن او پــای داخـل گــودال رسید روضه به اینجا، زبان من لال است |
زبانحال عبدالله بن حسن علیه السلام قبل از شهادت
هـسـتم از راه و چـاهها آگاه پـــیـــرو راه والِ مَـن والاه بندهای عاشـقـم، سخن کوتاه هست نامـم هـمیـشه عـبد الله |
زبانحال عبدالله بن حسن علیه السلام قبل از شهادت
اى عمو وقتش شده من هم فداى تو شوم دوست دارم كه يكى از بچههاى تو شوم از تبار مجـتـبى، از نسل يـاس پـرپرم كـودكم اما قوى تَر از چهـل جنگـاورم |
مدح و شهادت عبدالله بن حسن علیه السلام
تا عزای شه لب تشنه عزای حسن است پس حسینیۀ ما صحن و سرای حسن است |
زبانحال عبدالله بن حسن علیه السلام قبل از شهادت
یـازده سـالـهام و میـل پـریـدن دارم به هـوای سر کوی تو رسیدن دارم بین گودال ترا غرقِ بخـون میدیدم سوی تو من ز حرم میل دویدن دارم |
زبانحال عبدالله بن حسن علیه السلام قبل از شهادت
یازده سال است دستت هست در دستم عمو یازده سال است در آغوش تو هستم عمو هـر کجا افـتادهام از پـا صدایت کـردهام بـارها جـای عـمو بابـا صدایت کـردهام |
شهادت حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام
کودکی کم سنّ و سال اما دلیری دلبخواه حق شناس و حیدری! سرور، سرآمد، سربراه سخت مـشتاقِ نبرد و ارث بُـرده از پدر در وجود او شجاعت کوه بود و ترس، کاه |
زبانحال عبدالله بن حسن علیه السلام قبل از شهادت
مـن یـتــیــمـم ولـی پــدر دارم دست لطف عـمـو به سر دارم رفته میدان عمو و از دوریش دل خـون و دو چـشـم تر دارم |
شهادت حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام
نـوۀ حـیـدر کَرار وُ پسر خـوانـدۀ شاه گـفـت لا حــولَ وَ لا قـــوَّة اِلا بـِاالـلـه کـربـلا زیرِ قَـدمهـایِ حـسن میلـرزد یا حـسـن زمـزمـۀ لَـعـلِ اَبـا عـبـدالـله |